در ادامه........

گذشته بر این قلمی به دست و آرام اما امیدوار و پر هیجان .....

نمی دانم که چه شد از دستم افتاد و دیگر ننوشت ......

و ناگاه در اوج احساس و امید نشست ......

و چه نشستن بی صدا و آرامی.....

تا بگوید دوباره و از نو ......

شروع کن .....

شروع....

صدر..
نظرات 4 + ارسال نظر
مسیح چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:24 ق.ظ http://aaddee,blogsky.com

سلام

شروع ؛

واقعا که کلمه ی امیدزا و وحشت افزا و محرک و زیبائیه

شروع کن

شروع

سربلند بمونی و ایرونی

ماه مهر چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:42 ب.ظ http://mahemehr.blogsky.com

شروعت میمون باد

مرد قبیله یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:03 ب.ظ http://hallowsky.blogfa.com

دیشب از آسمون ستاره میچیدم
رو برگای گلا . شبنم میپاشیدم
وقتی بیدار شدم . گل کرده بود خورشید
آخه دیشب بازم خواب تورو دیدم
صدای تو برام صدای بارونه
منو با نم نم گرمش میخوابونه
نگام که میکنی . برق نگاه تو
تموم تار و پودمو میلرزونه
یه شب از اون شبای روشن آبی

سلام
خوبه که ادم یه گروه تشکیل بده
موفق باشید

زهره سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:25 ق.ظ

مبارک باشه - شروع تازه و نوشتنی تازه تر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد