از این به بعد قراره اینجا بنویسم:

اگه حوصله داشتید که بخونید - حتما یه سری بزنید...

صنم دوست داره دوباره دوستای خوبشو به خونش دعوت کنه

http://nakhandeha.blogsky.com

در ادامه........

گذشته بر این قلمی به دست و آرام اما امیدوار و پر هیجان .....

نمی دانم که چه شد از دستم افتاد و دیگر ننوشت ......

و ناگاه در اوج احساس و امید نشست ......

و چه نشستن بی صدا و آرامی.....

تا بگوید دوباره و از نو ......

شروع کن .....

شروع....

صدر..

بودن در عین نبودن !

چه فرقی می کنه باشه یا نباشه؟!

یه چیزی بین راست و دروغ

میگه هست اما نیست شاید واقعا هست اما جلوی چشم نیست!!!

چیزی شبیه به Invisiable


......سحر.......